روستای عجیب ایستا (توقف) طالقان
سفر به روستای ایستا در حومه طالقان به شما امکان میدهد پیش از اختراع ماشین زمان، به روستایی با سبک زندگی سالها قبل باز گردید. چنان که بر میآید ماجرا از زمان مشروطه آغاز شده، هنگامی که میرزا صادق مجتهد تبریزی از فقهای زمانه، در هر دو حیطه نظر و عمل، بر طرد مطلق اندیشه تجدد و دستاوردهایش تاکید میکرد و تا پایان عمر بر عدم جواز استفاده از ابزار تکنولوژیک و امور جدید و مدرن فتوا میداد.
روستایى که همچون سال هاى دور، رسوم و سنت هاى خودش را حفظ کرده است.
کسانی که به تکنولوژى و استفاده از لوازمِ جدید هیچ علاقهاى ندارند. چیزى به نام روز ولنتاین و جشن تولد و ازدواج و عروسى و مدرسه و دبیرستان و کنکور و…. وجود ندارد. فقط به همان رسمِ قدیم، مکتب براى آموزشِ قرآن و شرعیات وجود دارد. زنان و دختران حق ورود به نزدِ مهمان و دیگران را ندارند و در خانه میماند. خلاصه اینکه اگر دوست دارید متوجه شوید که در دورانِ گذشته، چطور زندگى میکردند، به آن روستا مراجعه کنید.
کسی کاری به کار کسی ندارد. در کوچه ها اثری از رد پای تکه آهن هایی که در شهر "خودرو" نامیده می شود نیست. مردمانی که چون تابلو نقاشی زندگی و آداب و رسوم گذشته را در عصر ارتباطات یدک می کشند. نه تنها شبها پای تلویزیون نمی نشینند که به شب نشینی هم اعتقادی ندارند.
مردمان این روستا، که خود را اهل توقف مینامند در هیچ فعالیت سیاسی و اجتماعی شرکت نمیکنند و باورهای خود را نیز تبلیغ نمیکنند. کم عیبترین حکومت دوران غیبت کبری قاجاریه میپندارند، بنابراین برخی از آنها تلاش میکنند نسب خود را به قاجاریه برسانند. یکی دیگر از اعتقادات آنها در خصوص نقطه عطف رواج بیدینی است. این فرقه، سقيفه بنیساعده، جنبش مشروطه خواهی ایرانیان، انقلاب کبیر فرانسه را نقطه عطف رواج بیدینی و انحراف عقیدتی میپندارند. برای خرید مایحتاج خود همانند، پارچه، میخ و مقدار بسیار کمی آهن و شیشه و مانند اینها به شهر طالقان میروند و خودشان آهنگری و نجاری دارند. چندان مالکیتی برای اموالشان در میان خود نمیبینند و بر سر اموال با کسی نزاع نمیکنند و اگر کسی در دارایی آنها تصرف کند با او درگیر نمیشوند و از مال خود چشمپوشی میکنند. در دهکده آنها کسانی را میتوان سراغ گرفت که تنها ۲ یا ۳ بار به بیرون از محل سکونت خود رفتهاند. آنها افراد غیر از خود را اهل بیرون مینامند.
در بخشی از اراضی این روستا کشاورزی و دامپروری کاملاً سنتی انجام میپذیرد. پرورش گاو، گوسفند، طیور (مرغ و خروس) اسب و قاطر از دیگر فعالیتهای آنان به شمار میرود. اهالی روستای ایستا متمول هستند و از طریق فروش زمینهای پدریشان در تبریز و فروش گاو و گوسفند روزگار میگذرانند. شناسنامه ندارند و جزو آمار جمعیت ایران به حساب نمیآیند. هیچ گونه خدمات دولتی را دریافت نمیکنند. خوراکی را که خاستگاه و چگونگی تولیدش را ندانند، مصرف نمیکنند و از تناول گندم و میوههایی که با کود شیمیایی و سموم دفع آفات به عمل آمده باشد، به شدت پرهیز میکنند. فراوان از لبنیات تولیدی خودشان استفاده میکنند. گوشت کم میخورند آن هم از گوشت حیوانات نر حلال گوشت. از میهمانان خود با چای پذیرایی میکنند، اما خود نمینوشند. مردان در آنجا علاوه بر شلوار نخی یا پشمی دست باف، پیراهن بلندی بر تن میکنند که تا زانو را میپوشاند و اغلب کلاهی پشمینه بر سر دارند.
آنها برای تردد از اسب و قاطر استفاده میکنند. دیده شده که چندین بار در تردد و انجام امور کشاورزی از اتومیل با بولدوزر، لودر و تراکتور استفاده کردهاند. در توجیه این رفتار میگویند که به ناچار و به جبر از صنعت و ابزار جدید استفاده میکنند. کودکان روستا برای علم آموزی به مدارس طالقان نمیروند بلکه به سبک سنتی و مکتب خانهای با فراگیری دروس همانند و اجابت و محرمات فقهی، خوشنویسی و اصول عقاید با سواد میشوند. در مجموع ۱۸ تا ۲۰ جلد کتاب در روستای ایستا موجود است که رساله علمیه میرزا صادق مجتهد تبریزی و کتاب خطی سید حسین نجفی طباطبایی از آن جمله است. هیچ کس تاکنون زنان و دختران آنان را ندیده است فرزندانشان پس از رسیدن به سن تکلیف مختار هستند که با آنان زندگی کنند یا به شهر تبریز بازگردند.
همین میتواند یک جاذبه گردشگری جذاب باشد. با توجه به اینکه در روستای ایستا اکثر مسئولیتها نیز بر دوش زنان آن روستاست زنان بیشتر امورات را بر عهده دارند؛ از تهیه غذا به روشهای سنتی گرفته تا دوختن لباس با اندک وسایل تا آموزش و نگهداری کودکان. این خودش یک سبک زندگی جالب توجه است که مردمان خسته از زندگی مدرن میتوانند آن را تجربه کنند و قطعا برای آنان جالب توجه هم خواهد بود.